شستشو
وقتی به او گفتیم فرمانده ی لشکر داشت سرت را می شست و رویت باورش نشد.همین طوری دیده بودش و آفتابه را داده بود دستش. او هم به روی خودش نیاورده بود.وقتی بهش گفتیم
مهدی باکری سرت را شسته،باورش نمی شد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
ارسال توسط مهدی رضائی
آخرين مطالب